چند صباحی است که آمریکایی‌ها با استفاده از برجام تلاش می‌کنند برخی سناریوهای خود در قبال ایران را تحت قید «مشروعیت تحریم‌های جدید» و التزام ایران به آنچه «تهران طبق این سند پذیرفته است» پیش برند. سوای از گفته‌های خلاف واقع آن‌ها پیش از مذاکرات (که در نامه‌نگاری‌ها و پیغام‌های خود به رهبر انقلاب در خصوص برچیده شدن تحریم‌ها در صورت مذاکره بیان می‌کردند)، و سوای از فریبکاری‌هایی که حین مذاکرات داشتند و به انحاء مختلف تلاش می‌کردند که مسیر مذاکرات را به بیراهه بکشانند، بعد از توافق برجام نیز آنها نقض‌عهد کرده و به تعهداتی که خود آن‌ها را پذیرفته و امضا کرده بودند، پایبند نماندند.

البته دلیل آن نیز مشخص است. اساساً آمریکایی‌ها بنای تعدیل سیاست‌های تحریمی خود علیه ایران را نداشته و ندارند. برای آمریکایی‌ها که یک عمر با سیاست تحریم‌ها تلاش داشته‌اند ایران را به اصطلاح «مهار» کنند، برچیده شدن تحریم‌ها، نه تنها مقبول نبوده بلکه نقض غرض همیشگی آن‌ها یعنی دکترین «مهار ایران» است.

مسئله مشروعیت تحریم‌های جدید

البته پیش از روی کار آمدن اوباما، آمریکایی‌ها و به‌طور خاص جمهوری‌خواهان این استنباط را نداشتند که تحریم به‌عنوان یکی از بهترین ابزار آمریکا علیه ایران محسوب می‌شود و از این‌رو گزینه‌های دیگری را آزمون کردند. اما در زمان اوباما سیاست تحریم‌ها علیه ایران به طور جدی‌تری و به تعبیر خودشان «تحریم‌های فلج‌کننده علیه ایران» پیگیری شد، موضوعی که علی‌الظاهر اقتصاد ایران را هدف گرفته بود و باطناً با این قصد انجام شد که اصول و سیاست‌های کلی ایران را تحت‌الشعاع قرار دهد. بنابراین آمریکایی‌ها به هیچ‌وجه خواهان از بین رفتن چارچوب تحریم‌های خود علیه ایران نبوده‌اند.

 

اگر به مصادیق زیر دقت کنید یک گزاره محوری در آن مشاهده می‌شود که آمریکایی‌ها آن را معیار بقای تحریم‌ها قلمداد می‌کنند، و آن این است که «آمریکا تحریم‌های خود علیه ایران در مسائل حقوق بشر و مسائل حمایت از تروریسم را رها نخواهد کرد و حتی آن‌ها را توسعه نیز خواهد داد.» در همان حین مذاکرات و توافق نیز مقامات آمریکایی این گزاره را به انحاء مختلف بیان کردند. جک لو، وزیر خزانه‌داری آمریکا در این‌باره گفت: «حفظ معماری تحریم‌ها در حین فراهم آوردن تخفیف از طریق معافیت‌های تحریمی، شرط دوم ما (یعنی برخورداری از توانایی بازگرداندن تحریم‌ها در صورت عدم پایبندی ایران به تعهداتش) را تقویت می‌کند.» کریس بک مایر، معاون هماهنگ‌کننده سیاست تحریم‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا نیز به صراحت گفت: «با توافق هسته‌ای همه تحریم‌های ما علیه ایران برداشته نخواهد شد. تحریم‌هایی وجود دارد که به‌علت حمایت ایران از تروریسم اعمال شده است. این تحریم‌ها به قوت خود باقی خواهند ماند. تحریم‌های مربوط به نقض حقوق بشر در ایران نیز همچنان باقی خواهند ماند. تحریم‌هایی وجود دارد که به حمایت ایران از رژیم بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، مربوط است و این تحریم‌ها نیز باقی خواهند ماند.»

از این زاویه، آمریکایی‌ها حتی از برجام به‌عنوان سکویی برای مشروعیت‌دادن به تحریم‌های خود علیه ایران استفاده کرده‌اند. نمونه بارز آن در سخنان تام مالینوفسکی، مشاور وزیرخارجه در امور دموکراسی، حقوق بشر و کار آمریکا قابل مشاهده است: «تحریم‌های تحمیل شده علیه ایران در پاسخ به تجاوزات این کشور به حقوق بشر بی‌توجه به توافق منعقد شده ایران و شش کشور دیگر باقی خواهد ماند.» موضوع «بی‌توجه به توافق هسته‌ای بین ایران و غرب» دقیقاً آن «مشروعیت» نامشروعی است که آمریکایی‌ها ادعا می‌کنند به‌واسطه برجام آن را تحصیل کرده‌اند. استدلال آن‌ها نیز این است، آنچه توافق در خصوص آن سکوت کرده، «مشروعیت دارد.» مالینوفسکی اینگونه این سیاست دولت آمریکا را بیان می‌دارد که «بی‌توجه به نتیجه گفت‌وگوهای ایران، ما در حال ادامه دادن ایستادگی در مسئله حقوق بشر در ایران هستیم. اگر هر تحریمی به‌واسطه توافق از بین برود، تحریم‌های حقوق بشر باقی خواهند ماند.»

تفسیر پذیری برجام به عنوان نقطه فشار بر ایران

یکی از پیامدهای شتاب‌زدگی و عجله در امضای توافق، غفلت از جزئیاتی است که اتفاقاً می‌تواند در فرایند اجرای یک توافق‌نامه نقش کلیدی داشته باشد. عدم جزئی‌نگری در متن برجام نیز موجب شد که امکان تفسیرپذیری به‌عنوان نقطه‌ضعفی در گفت‌وگوها و بعد از آن در متن توافق خود را نشان دهد. یک نمونه آن اظهاراتی شبیه «عدم التزام ایران به روح برجام» توسط رئیس‌جمهور آمریکا بود. به‌صورت بدیهی مسئله‌ای به‌نام «روح برجام» در هیچ‌کجای این سند قید نشد و طبیعی هم بود که قید نشود، اما آمریکایی‌ها آن را دستاویزی برای تمدید تحریم‌های سابق و غیرهسته‌ای خود علیه ایران کردند.

 

باراک اوباما در حاشیه نشست امنیت هسته‌ای واشنگتن، با بیان موضوع هراس شرکت‌های بین‌المللی برای ورود به ایران، مسئله التزام به روح توافق را برای اولین بار اینگونه بیان کرد: «من همیشه گفته‌ام که نمی‌توانم قول بدهم که ایران از فرصت فراهم شده در این رهگذر برای ورود مجدد به جامعه بین‌الملل استفاده کند. ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکت‌ها سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکت‌ها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد.» باج‌خواهی‌های موشکی و مسائل منطقه‌ای نیز در همین چارچوب می‌گنجد.

 

از سویی دیگر، مقامات آمریکایی با علم به تأثیرپذیری رفتار برخی از نخبگان و سیاسیون داخل کشور، نسبت به وضع و تشدید تحریم‌ها با جدیت بیشتری رفتار کردند. به‌عبارتی در این طرف، وقتی آمریکایی‌ها با پیام‌های مطلوب خود در خصوص تأثیرگذاری تحریم‌ها مواجه شدند، طبیعتاً سبب شد تا آن‌ها برای وضع تحریم‌های جدید علیه ایران و البته سخت‌تر از قبل متقاعد شوند. اوباما حتی در پاسخ به گروه تندرویی که به سیاست بازداشتن ایران از توسعه صنعت هسته‌ای از طریق اقدام نظامی معتقد بودند، اینگونه اظهارات برخی از مقامات داخلی ایران -که برای توجیه نواقص و معایب، تحریم‌ها را به‌عنوان عامل ناکارآمدی اقتصادی قلمداد می‌کردند- را یادآوری می‌کرد و این گروه را متقاعد کرد که سیاست تحریم‌ها پاسخ مثبت داده است. اوباما پس از قرائت بیانیه پایانی مذاکرات هسته‌ای ایران در لوزان سوییس، در ۱۴ فروردین ۱۳۹۴ در رابطه با مذاکرات هسته‌ای با ایران تصریح کرد: «ما جهان را برای اعمال شدیدترین تحریم‌ها در تاریخ متحد کردیم؛ تحریم‌هایی که تأثیر چشم‌گیری بر اقتصاد ایران گذاشت. البته تحریم‌ها به‌تنهایی نمی‌توانست برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند اما به بازگشت ایران به میز مذاکره کمک کرد.»

 

فشار از طریق پیوستن ایران به نهادهای بین‌المللی اقتصاد

یکی از موضوعات دیگری که در یکی دو سال اخیر و با به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای بسیار پر رنگ بوده است، «پیوست اقتصاد کشور به برجام»، به‌منظور تغییر رفتار و تغییر سیرت جمهوری اسلامی بوده است. جند ماه پیش، استفان مول، مسئول اجرای برجام در آمریکا، در جلسه استماع کمیته بانک‌داری سنا صراحتاً به این مسأله اشاره کرد و گفت: «ایران برای اینکه به طور کامل از فرصت‌های اقتصادی ایجاد شده (در توافق هسته‌ای) بهره‌مند شود، باید مسائل داخلی‌اش را که در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی در سطح بین‌المللی اثرگذار است، حل کند. این مسائل شامل عدم وجود شفافیت در بخش‌های مالی و تجاری، همچنین اقدامات تحریک‌آمیز مانند آزمایش مکرر موشک‌های بالیستیک، حمایت دولتی از تروریسم و بازداشت اتباع دارای تابعیت مضاعف می‌شود.» دنیس رأس که از سوی اوباما به‌عنوان هماهنگ‌کننده امور مناسبات آمریکا و ایران منصوب شده است نیز در این‌باره اذعان کرد: «ایرانیان احتمالاً می‌خواهند با ایجاد اصلاحات، گشایش اقتصادی ایجاد کنند اما چیزی که از هنگام امضای توافق هسته‌ای مشخص شده این است که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی تقریباً هیچ‌چیز تغییر نکرده است. ضمن اینکه احتمال ندارد این موارد و سیاست‌های کلی‌تر ایران به این زودی‌ها تغییر یابند. برای حرکت به جلو، اگر ما بخواهیم شاهد تغییرات مطلوب‌تر در داخل ایران و سیاست‌های کمتر تهاجمی در منطقه باشیم، می‌بایست همان منطقی را که برای کشاندن این کشور به پای میز مذاکرات استفاده کردیم، اعمال کنیم: کاری کنیم که ایران برای رفتارهای بدش در منطقه بهای سنگینی پرداخت کند»

 

آمریکایی‌ها سعی می‌کنند، توسعه اقتصادی ایران را در گرو ملحق شدن به سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی اقتصادی (به‌طور دقیق سازمان‌های مطمح نظر اجماع واشنگتن، سازمان تجارت جهانی، صندوق بین‌المللی پول و به‌طور کلی سیستم برتوون وودز) معنا کنند. این موضوع سبب شده است تا به نوعی دیگر به ایران فشار آورده شود، چراکه از نظر غرب و سازمان‌های اقتصادی فوق‌الاشاره، در صورتی نظام اقتصادی ایران می‌تواند در چارچوب مطمح نظر این سازمان‌ها قرار گیرد و متعاقباً از تسهیلات آن‌ها بهره مند شود که ایران دست به «تعدیل ساختاری» بزند. موضوع «تعدیل ساختاری» نیز به قدری موسع است که حتی ممکن است برخی سؤالات سازمان تجارت جهانی مربوط به نظام قضایی و فرآیندهای دادرسی کشور را شامل شود.

 

فرجام سخن

آنگونه که مسئولین امر گفته بودند قرار بود مطابق سند برجام، تحریم‌های آمریکا و غرب علیه ایران لغو شود و به تبع آن، مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم حل شود. اما نه تنها تحریم‌ها علیه ایران لغو نشده است، که ماهیت جدید هم به خود گرفته است. مشکلات اقتصادی کشور نیز همچنان به قوت خود باقی است. شاید به‌همین دلیل بود که رهبر انقلاب، در فراز پایانی «سند صیانت»، صراحتاً به همین موضوع اشاره کرده و فرمودند: «همان‌طور که در جلسات متعدّد به آن‌جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کرده‌ام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همه‌جانبه اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدّیّت تمام دنبال شود و بخصوص به تقویت تولید ملّی توجّه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بی‌رویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود.»

 

منبع: Khamenei.ir