سیدحسین رهجو مشهور به میرحسین موسوی در 11اسفند 1320 در خامنه از توابع استان آذربایجان شرقی متولد شد. پدرش سید اسماعیل از تبریز و از بازرگانان چای بود. میرحسین پس از پایان دوره دبیرستان، در سال 1337 به تهران آمد و در سال 1348 در رشته معماری دانشگاه ملی ایران(شهید بهشتی) فوق لیسانس خود را دریافت نمود. در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه با گروه‌های ملی –مذهبی همچون نهضت آزادی آشنا شده و بدین واسطه در جلسات علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران حضور پیدا کرد. وی همچنین در تاسیس جنبش مسلمان مبارز با حبیب الله پیمان همکاری کرد. موسوی در سال 1348 در حالی که فارغ التحصیل شده بود، در نمایشگاه نقاشی زهره کاظمی(با نام مستعار زهرا رهنورد) با او آشنا و ازدواج کرد.

عمده فعالیت سیاسی که در قبل از انقلاب از این زوج ثبت شده است، شرکت در نشستهایی است که در شرکت سمرقند برگزار می‌شد. شرکت سمرقند شرکتی بود که میرحسین و دوستانش آن را تاسیس کرده بودند و هدف نشستهای آنها، اقدامات سیاسی و ابراز نظرات مخالف رژیم پهلوی بود.موسوی درجریان مبارزات سیاسی با شهید بهشتی نیز آشنا و بدین سبب، پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ به حزب جمهوری اسلامی‌ پیوست. وی در حزب جمهوری اسلامی ‌به عنوان دبیر سیاسی و پس از مدتی سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی‌(ارگان رسمی‌حزب) گردید.

بعد از شهادت شهید رجایی و شهید باهنر در انفجار دفتر نخست وزیری، در آستانه تشکیل دولت چهارم، آیت الله ‌خامنه‌ای(رئیس جمهور وقت) علی اکبر ولایتی را برای تصدی نخست وزیری به مجلس معرفی کرد. اما پس از آن که مجلس به وی رای اعتماد نداد و بعد از استمزاج‌ هاشمی‌رفسنجانی از مجلس در 5 آبان 1360 و نظر مساعد نسبت به مهندس موسوی از میان گزینه‌ها، طی نامه رسمی‌ به مجلس او را به عنوان نخست وزیر پیشنهاد نمود و مجلس نیز رای اعتماد داد.

اما آنچه بیشتر باید مدنظر قرار گیرد اظهارات میرحسین موسوی در زمان تصدی پست نخست وزیری وی می‌باشد که عموما در سالهای اخیر، 180 درجه عکس شده است. موسوی در تیرماه 1352 در مورد شبهات مطرح شده در خصوص سلامت انتخابات میان‌دوره ای مجلس شورای اسلامی‌ می‌گوید: «در انتخاباتی که همه مردم و شورای نگهبان و همچنین روحانیت عزیزمان ناظر هستند، دولت نمی‌تواند اثر بگذارد.» 

با برگزاری انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری در 25مرداد 1364، آیت الله ‌خامنه‌ای با کسب بیش از 12 میلیون رای مجددا توسط مردم به ریاست جمعهوری اسلامی‌ ایران انتخاب شد. ایشان به دلیل اختلاف نظرهایی که با میرحسین موسوی داشت، در ابتدا از معرفی وی به عنوان نخست وزیر امتناع ورزید. آیت الله ‌خامنه‌ای در این رابطه فهرست 600 مورد تخلف قانون اساسی میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری دوره اول را که به موسوی تذکر داده و او اعتنا نکرده بود به مجلس ارائه کردند. اما نامه تعدادی از نمایندگان مجلس به حضرت امام و سخنان محسن رضایی در خدمت امام مبنی بر این که اگر آقای موسوی نخست وزیر نشود در جبهه اثرات منفی دارد، باعث می‌شود تا حضرت امام اعلام نمایند که انتخاب غیر از ایشان، خیانت به اسلام است. و مقام معظم رهبری علی رغم میل باطنی خود، میرحسین موسوی را مجددا به عنوان نخست وزیر معرفی می‌نماید.

میرحسین موسوی در دروان نخست وزیری خود، سه بار استعفا می‌دهد. هرچند موسوی خود فقط به استعفای شهریور 1367 اشاره می‌کند اما ‌هاشمی‌رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از 2 استعفای دیگر- یکی در سال 1362 به خاطر عدم توافق روی وزیر مسکن و دیگری در سال 1363 به خاطر کمی ‌بودجه و عدم هماهنگی با رئیس جمهور وقت- سخن به میان می‌آورد.

سومین استعفای موسوی مربوط به سال 1367 و پس از پذیرش قطعنامه و پایان یافتن عملیات مرصاد و آغاز گفتگوهای آتس بس میان ایران و عراق بود، که با واکنش حضرت امام(ره) مواجه شد. ایشان در نامه ای عتاب آلود فرمودند:« جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم، نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست وزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‌رسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رای دهد ... همه باید به خدا پناه بریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند.»

پس از ارتحال حضرت امام(ره) و انتخاب مقام معظم رهبری از سوی مجلس خبرگان رهبری، معظم له در سال 1368، طی حکمی‌ موسوی را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در آوردند و در سال 1375 نیز به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منسوب شد.

لذا در اوایل مرداد 1375 تعدادی از این گروهها متشکل از ائتلاف گروههای خط امام، مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی‌برای متقاعد ساختن میرحسین موسوی جهت کاندیداتوری با وی دیدار و گفتگو کردند. اما میرحسین علی رغم این دعوتها حاضر به کاندیداتوری نشد. زهرا رهنورد(همسر موسوی) در توجیه عدم حضور او در انتخابات در مطلبی که نشریه عصر ما (ارگان رسمی‌سازمان مجاهدین) در آذر 1375 منتشر کرد، اعلام نمود: «هرچند ما مجلس بدی نداریم ولی مجلس فعلی مجلسی است که جناح مخالف موسوی در آن زیاد هستند و مجلسی نیست که با سیاست‌های رادیکال هماهنگ باشد. سایر قوا هم این هماهنگی لازم را نداشتند. مهمتر از همه این که حمایت رهبری باید پشت سر یک رئیس جمهور باشد.»

با روی کار آمدن اصلاح طلبان، سید محمد خاتمی‌ طی حکمی، در سال 1376 میرحسین موسوی را به مشاوری خود برگزید و در سال 1377 نیز ریاست فرهنگستان هنر به موسوی سپرده شد.

میرحسین موسوی به عنوان فردی که طی 10 سال اول انقلاب در تمام صحنه‌ها حضور داشته از مدیران ارشد نظام بوده؛ در طول 20 سال، سکوتی عجیب اختیار می‌کند و علی رغم این که حتی همفکران وی در دولت اصلاحات روی کار بودند، وی هیچ گاه اظهار نظر رسمی‌ نکرد و در برابر حوادثی چون حادثه 18تیر1378، جریان تحصن نمایندگان مجلس ششم، پرونده هسته ای، فشارهای گسترده آمریکا و غرب علیه ایران و بسیاری از مسائل مهم کشور، موضعی اتخاذ ننمود. تا اینکه با پایان دولت اصلاحات و در آستانه انتخابات 1384مجددا گروههای موسوم به چپ(اصلاح طلبان) از میرحسین موسوی دعوت کردند تا نامزد انتخابات نهم ریاست جمهوری شود. اما پس از سه ماه بحث و مذاکره ، خبر عدم کاندیداتوری موسوی، توسط کروبی اعلام شد. مهدی کروبی اظهار امیدواری کرد که میرحسین خود دلایل انصرافش را با مردم در میان بگذارد.اما میرحسین هیچ گاه سخنتی در این خصوص نگفت و بدین ترتیب پرونده کاندیداتوری وی در انتخابات نهم بسته شد. با روی کارآمدن دولت نهم، میرحسین موسوی طی خکم محمود احمدی نژاد، در سمت ریاست فرهنگستان هنر ابقاء گردید، اما کمتر کسی فکر می‌کرد که وی با نزدیک شدن انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بالخره نامزد شود و به انزوای خود خواسته پایاان دهد.

پس از اعلام کاندیداتوتری توسط مهدری کروبی و سید محمد خاتمی،تمامتتوجه اصلاح طلبان به روی ان دو ممترکز گردید و امید فراوانی راب ریا اصلاح طلبان ایجاد گکرد. اما اعلام نامزدی میرحسین موسوی در روزای پایانی سال 1387 شوک بزرگی برای اصلاح طلبان بود. آنان که تفرق و عدم وحدت را یکی از عوامل نامکامی‌در انتخابات گذشته نظیر مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم می‌دانستند،در ابتدا از نامطدری موسوی استقلبال سردی کردند. حتی برخی از افراطیون جریان دوم خرداد، میرحسین را کاندیداری نظام برای خراب کردن آرای خاتمی‌معرفی کردند. ولی انصراف خاتمی‌در 26 اسفند 1387 به نفع موسوی، همه امید و آمال آنان را نقش بر آب کرد.

هرچند در روزهای اولیه شعار یا خاتمی‌یا هیچ کس توسط سازمان مجاهدین مطرح شد، ولی با روشن شدن مواظع رادیکال موسوی،حمایت قاطع خود را از وی اعلام نمودند.

میرحسین موسوی که از وی در اذهان عمومی‌جامعه به عنوان شخصیتی مورد اعماد امام(ره) و نخست وزیر ایشان یاد می‌شد، سعی داشت از این ذهنیتبه نفع خود استفاده کند. وی در سفرهای استانی به شهرستانهای مختلف کشور از پایبندی به قانون اساسی،خون شهدا،ولایت فقیه و ... سخن به میان آورد و بدین ترتیب توانست رای بسیاری از این افراد را بدست آورد. ولی با گذشت زمان و حمایت احزاب و گروه‌هایی نظی حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز و متعاقب آن حزب کارگزاران سازندگی مواضع رادیکال میرحسین نیز بیان گردید.

میرحسین موسوی در اولین مصاحبه مطبوعاتی اش در جمع خبرنگاران، ضمن بیان این که مستقل وارد عرصه رقابتها شده است، از دلایل آمدنش به صحنه سخن گفت. وی اظهار داشت:«به خاطر مشکلات در حال افزایش کشور آمدم.»،«به مشاوت هشامی‌و خاتمی‌افتخار می‌کنم»،«نمی‌توانم با ساختار شکنان کار کنم»،«تلوزیون خصوصی تاسیس می‌کنم» و... .

با نزدیک شدن ایام انتخابات دهم و تبدیل استراتژی نقد دولت به استراتژی تخریب دولت از سوی اصاح طلبان، میرحسین موسوی نیز این استراتژی را در پی گرفت. وی که در طول رقابتهای انتخاباتی، بارها سیاستهای دولت در عرصه‌های گوناگون اقتصادی،سیاست خارجی و ... را مورد انتقاد قرار داده بود، با بیان جملاتی همچون«مدیریت نادرست عامل اصلی فقر و بیکاری در کشو است»،«مردم هزینه سیاستهای دولت را می‌دهند»،«دیکتاتوری با بی تفاوتی به قانون آغاز می‌شود»،«هیچ کشوری را مثل ایران تنها نمی‌بینم» و ... به تخریب دولت نهم پرداخت.

میرحسین موسوی و یارانش در طول رقابتهای انتخاباتی دهم ریاست جمهوری اقدام به اجرای یک روشتبلیغاتی دشمن پسند نمودند. ستاد موسوی با الگو بردرای از انقلابهای مخملی، رنگ سبز را به عنوان نماد حامیان وی اعلام کرد و هزینه‌هایی بسیاری صورت گرفت تا با این ترفند و رنگی کردن فضای انتخاباتی به اصطلاح شور و هیجان انتخابات را زیاد کنند. اما خواسته یا ناخواسته تکمیل کننده پازل دشمن در نشانه گرفتن جمهوری اسلامی‌شدند و همین رنگ سبز موجب سوءاستفاده و اعتشاش و درگیری میان هواداران نامزدها گردید.

باشروع مناظره‌های نامزده، انتخابات دهم به اوج خود رسید. در حالیک ه تحلیل گران مسائل سیاسی پیروزی هر نامزد در مناظره را چیروزی در مجم.ع انتخابات ارزیابی م کردند، مناظره تاریخی میحسین موسوی و ااحمدی نژاد فرارسید. سعید حجاریان(تئورسین جریان دوم خرداد) در آستانه این مناظره،عدم حضور موسوی در مناظره را شکست سه برصفر و حضور وی را شکست شش بر صفر ارزیابی کرد. این مناظره که در شب چهاردهم خرداد برگزار شد، بینندگان بسیاری را به پای تلوزیون نشاند.

سرانجام انتخابات دهم ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388 طبق روال گذشته برگزار گردید. هنوز چند ساعتی از شروع انتخابات نگذشته بود که سایتهای وابسته به اصلاح طلبان از پیروزی نامزد خود یعنی میرحسین موسوی خبردادند. سیات کلمه (سایت رسمی‌میرحسین موسوی) در مصاحبه ای با سید محمد ختامی‌از قول وی نوشت:«شواهد امر حاکی است که میرحسین موسوی انتخابات را برده است،اما من پیشگو نیستم.» همچنین میرحسین موسوی نیز یک ساعت پس از پایان زمان انتخابات در شرایطی که هنوز شمارش آرا آغاز نشده بود در جمع خبرنگاران از پیروزی خود خبر داد. وی که به همراه برخی نزدیکان خود از ماهها قبل کمیته صیانت از آرا را با هدف القاء تقلب تشکیل داده بود با اعلام نتایج به تمامی‌قواعد رقابتهای انتخاباتی پشت پا زد.

میرحسین موسوی با کسب 13 میلیون رای حائز رتبه دوم شد وعلی رغم رقابت تنگاتنگ با احمدی نژاد در پایتخت، نتوانست اعتماد اکثریت مردم ایران را برای ریاست جمهوری به دست آرود. وی برای نشان دادن اعتراض خود به انتشار بیانیه‌های متعدد روی آورد و یکی از بی سابقه ترین قانون گریزیهای گستاخانه تاریخ انقلاب را نمودار ساخت. موسوی با صدور بیانیه‌های گمراه کننده به رغم تحمیل هزینه‌های بی سابقه به نظام و کشور،صدمات جبران ناپذیر مالی و معنوی را نیز بر جامعه وارد واز سوی دیگر پوششی را برای آشوبگران و اقداماتت ضد امنیتی سرویسهای جاسوسسی بیگانه و حضور عناصر معاند با نظام، فراهم کرد.

مقام معظم رهبریک ه اشراف کامل نسبت به مسائل کشور داشته و دارند، به عنوان بالاترین و عالی ترین مسئول نظام اسلامی‌تلاش کردند تا میر حسین موسوی را به جریانات و اهداف دشمن،تحت لوای اعتراض به تنتیجه انتخابات روشن نمایند. لذا در یداد موسوی با ایشان در روز یکشبنه 24 خرداد ضمن تاکید بر پیگیری کارها از طریق روند قانونی، خطاب به موسوی فرمودند:« جنس شما با این گونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید.» حتی شورای نگهبان نیز با موافقت رهبر انقلاب مدت رسیدگی به شکایات قانونی نامزدهای معترض را یک هفته تمدید کرد، اما میرحسین کوچک ترین اعتنایی به مساعدت فراقانونی وزارت کشور و وشرای نگهبان نکرد و این نهادها را زیر سوال برد و بر طبل ابطال انتخابات کوبید.

عدم تمکین موسوی به توصیه‌های مقام معظم رهبری مبنی بر یگیری اعتراضات از طریق قانون و اصرار وری بر صدور بیانیه‌های متعدد بدون ارائه برهان و دلیل قانع کننده و محکمه پسند، از سویی سبب شد تا دشمنان انقلاب اسلامی‌نیز از این فرآیدن، سوئ استفاده کرده و با حمایت از میرحسین موسوی اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی‌ایرانن روا داشته و در پی آن حوادث تلخی در کشور رخ داد. از سوی دگیر این اقدامات و به طور مجموع فتنه سال 1388 موجب واکسیناسیون نظام و پالایش آن از عناصر فرسوده گردید.

میرحسین موسوی به همراه همسرش زهرا رهنورد در طول مدت پس از انتخابات با انجام دیدارهای متعدد با خانواده‌های متهمان پس از انتخابات بدون آن که اشاره ابه اتهام آنان نمایند، نظام را متهم کرده و آنان را افرادی انقلابی خواندند. در این مدت میرحسین موسوی مرود حمایت و تایید سران کشرویها غربی- بویژه /آمریکا وژیم صهیونیستی- قرار گرفت. حتی گروههایی چون کومله،دموکرات،سلطنت طلبان،سازمان منافقین و ... از وی حمایت کردند. اما موسوی هیچ کونه عکس العملی به این حمایتها انجام نداد! وی همچنین در برابر عشارهای انحرافی حامیانش در روز 13آبان، 16آذر سکوت کرد. تا این که به دنبال اهانت حامیان موسوی در روز عاشورای 1388 به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) درراهپیمایی تاریخی 9دی در سراسر کشور، شعارهایی علیه موسوی سرداده شد. میرحسین موسوی دو روز بعد از حماسه مردمی‌9دی با صدور بیانیه شماره هفده خود، اراذل و اولاش روز عاشورا که با هتک حرمت عزاداران حسینی،شعار مرگ بر جمهوری اسلامی‌و مرگ بر اصل ولایت فقیه سر داده بودند و میلیونها تومان خسارات به اموال عمومی‌و خصوصی وارد کرده بوند را «مردان خداجوی» نامید!

وی در ادامه از آمادگی خود برای شهادت خبرداد. این بیانیه موسوی با واکنش منفی مردم، مراجع تقلید، سیاسیون و تشکلهای دانشجویی و... روبه رو شد. برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی‌و تشکلهای دانشجویی در نامه‌های جداگانه ای به رئیس قوه قضاییه خواستار محاکمه سران فتنه شدند و آیت الله آملی لاریجانی نیز از قطعیت محاکمه سران فتنه خبر دادند.