مداحی روشنگرانه حاجصادق آهنگران درباره فتنه و انحراف/ صوت
بسمه تعالی
بسم رب العشق اغاز سخن
السلام ای یوسف بی پیرهن
السلام ای سومین مولای من
ای تو هم مجنون و هم لیلای ما
عشقت اتش میزند در سینه ها
با تو روشن می شود ائینه ها
شیر مادر باغمت آمیخته
در دل از روز تولد ریخته
ای عجین گردیده با جانم حسین (ع)
مینویسم از تو میخوانم حسین (ع)
قصه از عشق و جنون اغاز شد
از کنار شهر خون اغاز شد
......
خون و اتش موج میزد هر طرف
آمدند از راه -یاران – صف به صف
حماسهروی در روی هم امد خیر و شر
کربلا تکرار شد بار دگر
کربلا جاری است بر روی زمین
کل ارض کربلا یعنی همین
کربلا جاری است در طول زمان
کربلا یعنی نبردی جاودان
کربلا یعنی سرافرازی غرور
عزت و مردانگی ، عشق و شعور
کربلا یعنی عطش یعنی گذشت
کربلا فتح المبین ،والفجر هشت
......
ای برادرهای ایمانی سلام
با شمایم ، نور چشمان امام
یادتان هست آسمان دلتنگ بود
آری آری جنگ بود جنگ بود
بر دهان انگشت حیرت بود ، جنگ
ازمایشگاه غیرت بود ، جنگ
هر که در دل شور دیگر داشت ، رفت
عاشقی را خوب باور داشت ، رفت
رفت تا کاری ابوالفضلی (ع ) کند
رزم و پیکاری ابوالفضلی (ع) کند
بگذرد از .... ، بالاتر رود
بیشتر از پیش بالاتر رود
سیر از خود تا خدا دارد شهید
سر جدا پیکر جدا دارد شهید
آی مردم شور عاشوراست این
سوز و عشق و آی و واویلاست این
نبض عاشوراست در دست غدیر
ما همه سرمستیم ، سر مست غدیر
باز تکرار غدیری دیگر است
حیدر ما نیز شیری دیگر است
یا علی (ع) مصداق جاء الحق شدیم
مست از ان باده مطلق شدیم
یا علی (ع) ما فتح خیبر داشتیم
فتنه را از پیش رو برداشتیم
....
را حق همواره راهی ایمن است
هر کجا خورشید باشد روشن است
استخوان در چشم و خاری در گلوست
فتنه های دیگری در پیش روست
عده ای از حال خود غافل شدند
از کمینگاه اُحد غافل شدند
بر غنیمت ها که چنگ انداختند
باختند این امتحان را باختند
لاجرم ان جاده دست انداز شد
یک مسیر انحرافی باز شد
یک طرف نیرنگ و عمر وعاص ها
یک طرف اما سکوت خاص ها
هر دو بی رحمانه بر ما تاختند
قلب مولا را به درد انداختند
.....
یا علی ای مقتدای خاص و عام
یا علی ای حجتت بر ما تمام
عده ای راه از تو کج کردند باز
با تو نه با خویش لج کردند باز
از نفس افتاده در رخوت شدند
تا اسیر قدرت و ثروت شدند
خواب یا بیدار خر خر میکنند
مهدویت را تمسخر میکنند
شمع بیت المال میسوزد هنوز
کیست آنکس کیسه میدوزد هنوز
و ای بر انها که پیمان بشکنند
هم نمک خورده نمکدان بشکنند
......
حوریان دیو سیرت کیستند
این خواص بی بصیرت کیستند
غرق در خواب زمستانی شدند
پیرو اسلام ایرانی شدند
کیستند اینان ،علی را منکرند
هم ولایت هم ولی را منکرند
کیستند این نارفیقان کیستند ؟
ظاهرا از ما ولی با ما نیستند
شهوت قدرت به دل گر ریشه کرد
کی خدا را میشود اندیشه کرد
اه ای ناباوران خیره سر
ای کج اندیشان از خود بی خبر
......
شاخه ای بودید و اخر خم شدید
شیر بی یال و دم و اشکم شدید
گر که حزب الله یاری کرده تان
ذیل بودید و به صدر آوردتان
گر بسیجی ها به میدان آمدند
مردم از هر قشر هم پیمان شدند
جمله از مهر ولایت بود و بس
نه شما نه دیگران نه هیچکس
خلق با امر ولی شد یارتان
تا گره را باز کرد از کارتان
تا شما اینگیونه قدرت یافتید
وای من ، روی از علی برتافتید
.....
زخم خورد از تیغ تان احساس ها
شرمتان باد ای نمک نشناس ها
قلب مولی را نشاید خون کنید
پنبه را از گوش خود بیرون کنید
جز ولایت راه دیگر باطل است
هر که زین ره دور شد پا در گِل است
یا علی صفین را تکرار کن
چشم این خواب آلوده را بیدار کن
باز کن پیوند این شالوده را
مشت این فوم ریا الوده را
یا علی مستان سلامت میکنند
امر فرمائیُ قیامت میکنند
سر خوش از جام الستت میشوند
خورده نا خورده مستت میشوند
یا علی جان با تو پیمان بسته ایم
عهد با شیرازه جان بسته ایم
با سر انگشتت به جوش اییم ما
مثل طوفان در خروش اییم ما
چون نمام مقصد ما مکتب است
راه ما راه حسین و زینب است
این دو روز تلخ هم گردد تمام
پس چه جای خوف باشد ...و السلام
سراینده : محمد زمان گلدسته از استادان گلستان
منبع: سایت هیئت رزمندگان