حاج حیدر رحیم پور ازغدی -انتخابات، فتنه خواص بود
حاج حیدر رحیم پور ازغدی
- در پاسخ به نحوه برخورد چهرههای سرشناس با ساختار حکومت، باید بگویم که به هر علت شرایطی پدید آمد که برخی از ناپختگان دگراندیش داخلی و دشمنان خارجی، اغفال گردیده و در این فرصت به فکر کودتای مخملی که تنها حربه باقیماندهشان بود، برآیند، از نظر من این غفلتها از الطاف خفیه و چراغ راهی برای مؤمنانی بود که مغرور شده و یا در خواب غفلت و فریب فروافتاده بودند و نیز مرگ زودرسی برای آنان که با ساختار حکومت مذهبی مخالف هستند. در همینجا مناسب است یادآور شوم که بیداری آقایان دکتر حجاریان و سعید شریعتی و عطریانفر و ابطحی و برخی دیگر، برای انقلاب اسلامی سرمایه بادآوردهای است که به همه خسارتهای وارده میارزد و حرکت نوین آنها، محکی است که از این پس... مخالفان سیاست حاکم را از سیاستزدگان و عمال نفوذی دشمن، جدا خواهد ساخت. امیدوارم جامعه سیاسی – مذهبی حاکم بتواند در آینده از این لطف خفیه الهی بهرهمند و از این مردان سیاسی آبدیده، کمال بهرهبرداری را داشته باشند و اینان نیز صمیمانه خطوط را از یکدیگر جدا و اغفال شدگان را هدایت و منحرفان را افشا کرده تا برگ دیگری از تاریخ پیروزیهای انقلاب اسلامی ورق بخورد. من بر این باورم که این عزیزان در خلوت زندان و با راهنمایی پاکانی، فرصت یافتند تا توبه کنند و آثار خارجی قبول توبه آشکار است. خداوند توبه اینان را قبول فرماید و هر لحظه تلألو نور معرفت در سینههایشان افزون گردد. با همه اینها بر پایه همه قوانین انسانی و اسلام، گرفتن خسارتهایی را که وارد کردهاند، الزامی است، زیرا بهفرض هم شخص ناآگاهانه، حتی در خواب، خسارتی وارد کند، جبران خسارت از طرف او الزامی است و من میگویم که اگر خود خسارتزدگان ندارند، کسانی بپردازند که آنان را وادار به خسارت زدن کردهاند. حتی چه میشود خارجیانی که میلیاردها تومان برای تحریک خسارتزننده خرج کردند، حالا که این فریبخوردگان اسیر شدهاند، خسارات وارده را برای رهایی این درماندگان بپردازند.
- میپرسید چگونه با توجه به اینکه اغلب تحلیلها وجه سیاسی دارد، ما میخواهیم به تحلیلی دینی بپردازیم؟ پاسختان همان که شهید مدرس فرمود: «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است» و بنابراین همسو شناساندن خود با اهداف انقلاب، ادعایی بیش نیست، زیرا صرف ادعا، نه حجت شرعی است و نه عقلی و نه علمی که همان حجت سیاسی است. سرآغاز باید دانست که اختلاف نظر این فریبخوردگان با ولی فقیه محرز است و از اینرو هیچکدامشان نمیتوانند خود را همسو با انقلاب اسلامی بشناسانند از این گذشته، مگر ما مکتب و مذهب مشخصی نداریم و قرآن نمیفرماید، حکم هیچ خشک و تری نیست که کتاب خدا بیان نکرده باشد و پدر ولی عصر (عج) که بر غیبت دوازدهمین امام آگاه بود، امت را به فقها متقی نسپرده است و در این صورت، باید همسویی خود را با جمهوری اسلامی به تعریف قرآن و تفسیر سنتهای اسلامی بشناسانند و اگر هم اختلافی داشته باشند، قرآن را حکم قرار دهند، نه شهادت کفر را. مگر ارتباط دشمنان کافر بیانگر تمدن اسلامی است! که رساله تقلیدشان در خارج نوشته شود. آنان خود را همسو با انقلاب اسلامی بدانند و در این صورت؛ نظام لیبرالیزم است که هرکسی میتواند لاف همسویی خود را با مردم و قانون و ساختار لیبرالیزم بزند و تا آنجا که آدمکشترین مردم روی زمین هم خود را قانونگرا و عدالتخواه و لیبرال بدانند. پس یا مدعیان همسویی با انقلاب اسلامی، به جامعه دروغ میگویند و یا روشنفکری غربی آنچنان ایشان را ساخته است که به خود هم دروغ میگویند. آری اینان هرگز با ما و انقلاب اسلامی همسویی نداشته و ندارند، لیکن همسویی آنان با یکدیگر برپایه فلسفه لیبرالیزم حاکم و دموکراسی که میشناسیم، قطعی است، چه آنان بر هرگونه مخالفت با ما، با یکدیگر همسو و همرزم بودهاند.
- این انتخابات و حوادث پس از آن آیا مسیری جدید در انقلاب اسلامی بود؟… آری این انتخابات و بهخصوص حوادث قبل و بعد آن مسیر جدیدی را برای پیشبرد ارزشهای اسلامی ما پایهریزی کرد که اگر ما بتوانیم از پدیدههای ارزشی این انتخابات و حوادث، بهرههای مکتبی بگیریم راه تازهای را هم برای پیشبرد انقلاب اسلامی آفریدهایم، بیشک این حوادث در سیاستگذاریهای آینده دشمنان هم تأثیر خواهد گذاشت، اما اگر چون بسیاری از حوادث پیشین و الطاف خفیه الهی توان بهرهبردای را نداشته و فقط به انتخاب رییسجمهوری عدالتخواه اکتفا کنیم، از ظرفیت موجود در این حرکت بهره کافی را نبردهایم.
- در پاسخ به بازگشت به آرمانهای سرآغاز انقلاب، عرض مینمایم این انتخابات، تجربه و بیدارگر دیگری بود، برای بازگشایی راه آینده انقلاب. از سوی دیگر ساختار حکومت اسلامی تحتنظر قرآن و فقه جعفری و نظارت ولی فقیه، هرگز افتی نداشته که ما حرکات مثبت سیساله خود را نادیده گرفته و به عقب و دوران ابتدایی انقلاب برگردیم، لیکن تغییرات ارزنده در صورتی میسر است که حوزه و دانشگاه و ارتباط ما از این پدیده، بهره سالم گرفته و فرصت را غنیمت شمارند، زیرا اگر قرآن را هم راکد گذاشته و سنتهای اسلامی را فراموش کنیم حتی خود اسلام، هم بهرهای به ما نمیبخشد.
- در پاسخ به چگونگی آینده جریانات درون نظام مینویسم هر دو گروه درست میگویند، زیرا این اتفاقات هم جنبشی سیاسی بود و همی، فتنه به معنی تخریب و آشوب، جنبشی سیاسی برای همه مردم ایران، چه گمراهان و چه رهروان، زیرا حدود چهل میلیون رأی دادن، برای هردو گروه روشنگری همهجانبهای بود و همی فتنه و آموزشی برای ما. همان دشنامهایی که شنیدیم و به نجابت فرهنگ دینی، با همه قدرت و با سکوتمان ارزشهای دین را نشان دادیم و نیز بیداری آینده جامعه، به صدای شکستن شیشهها و سوزاندن اموال مردم و دین مظلومانی که مستقیم و غیرمستقیم کتک خوردند یا کشته شدند نیز قطعی است. برای آدمهای ابزاری داخلی هم آزمایش و سنجیدن ارزش تصورات باطلشان بود و سپس بیداری و رستگاری به دنبال داشت، اما برای جاسوسان رسوایی. آری بهراستی که این انتخابات فتنه بزرگ و آزمایشی عمومی و بیدارگری خدادادی بود و از همه مهمتر اینکه همگان بر تفسیر عینی آیه «مالها و فرزندان شما فتنه هستند» خوب آگاه شدند.
- و دیگر اینکه از لحاظ دینی آشکار گردید که مسدود شدن باب امر به معروف و نهی از منکر، بزرگترین غفلت و مصیبتی است که منجر به هرگونه فتنهای میگردد و انصاف دهید که امر به معروف و نهی از منکری که از واجبات مذهب ماست در جامعه ما بسیار کمرنگ، تشریفاتی و مجلسی گردیده است و آثار سیاسی آن را همگان چشیدند، لیکن آثار رانتخواری و بیتفاوتیهای مذهبی بازدهی دیر و پایداری، دارد. شما میدانید علل سقوط اندلس از چه تاریخی پدید آمد؟ از آن روز که فحشا بود و نهی از منکری نبود و درخت تبلیغ معروف خشکیده بود و کسی آن را آبیاری نمیکرد و مطلب دیگری که حکومت تحمل شنیدن آن را ندارد اینکه انتخابات ما در همهجا، بهجز انتخابات ولی فقیه، بر پایه ساختار لیبرالیزم و آرای کمی است، با اینکه در رسالهها میخوانید با وجود اعلم انتخاب معالم و اطاعت از او نامشروع است تا چه رسد به اطاعت از منتخب خودمان، آن هم برپایه انتخابی دلخواه و بیمدرکی شرعی.
- اگر فتنه را به معنی امتحان و بیدارسازی از غفلت و به خواب خرگوشی افتادگان جامعه و آرامش و بیتفاوتی بر تخت لمیدگان بگیرید، بهراستی که این فتنه، بیدارگر و از الطاف خفیه بود و اگر بهمعنی مصیبت و جزای گناهانی که در اثر غفلت و بیتفاوتی جامعه، گریبانگیرمان گشته بود و به معنی آشوب محض گرفته شود، باید بدانید فتنهای که در غفلت حکومتها رشد میکند، دامنگیر تمدنها میگردد، زیرا در همهجا عوامل فتنهانگیز زر و زور و تزویر هستند و در این صورت، وظیفه مؤمن پیش از رشد این سه مفسده، روشنگری برپایه احکام اسلامی است و وظیفه حکومت، جلوگیری بهجا. شاید بپرسید با عوامل فتنه به معنی کجروان چه باید کرد؟ پاسختان این است که از آنجا که کجروی و کجروان متفاوتند، برخورد دین الهی و رهبران دینی هم با عوامل فتنه یکسان نیست. گاهی مصلحت آن است که پرچم امنی را بر سر در خانه ابوسفیان زنند که جفت آن را بر فراز کعبه زدهاند، زیرا که حکیم الهی میدانست اگر در آن هنگام پرچم خانه ابوسفیان با پرچم کعبه پیوند نخورد، فراگیری اسلام میسر نیست و گاه دیگر، باید همچون آنکه خار در چشم و استخوان در گلو را تحمل میکرد و سخنی نمیگفت، اما در مقابل معاویهای که میخواست خلافت را تبدیل به سلطنت کند، شمشیر برکشید، این وظیفه است و گاهی دیگر خوارجی که شب را تا به صبح قرآن و نماز میخواندند، بکشد. لحظهای هم با همان معاویهای که دشمن دین است، صلح کند و هنگامی هم با لشکر خانوادگی به جنگ با یزید، دشمن دین برود. آری حافظان دین و عارفان به احکام الهی، در همه حال، حقیقت را اعلام و یاران را روشنگرند و دشمنان را افشا میکنند و به همین دلیل است که امت مأمورند در لحظات اضطراب و اضطرار و هجوم فتنهها، از پی امام خود بروند و شیعیان نه یک قدم از امام شان به پیش بتازند و نه هم یک قدم عقب بمانند. و بنا بر آنچه نوشتم این مجازاتها هم باید متفاوت باشد. میتوانند یکی را بکشند و اموالش را به غنیمت ببرند و چون دیگری را کشتند، بر جسدش نماز خوانند و سهم بیتالمال او را به خانوادهاش بدهند و با هرکسی مطابق شأن و شرایط مناسب با روز و مجوزی اسلامی عمل کنند و فقیه اسلامشناس، حکم هر حرکت و هر مخالفتی را از ادله اسلامی استنباط کند. و زشتترین سخن این است که ارزش موضعگیریهای رهبر را از شیعیان او بپرسند؟ و برای رفع شبهه تکرار میکنم که هر حکم و حرکت و هرگونه از موضعگیریهای او مستند به یکی از موضعگیریهای صادره از قرآن و سنتهای پیامبر و ائمه عدل است و همه بر صواب و ثواب و ارزشهای آنها بر صاحبان نظر آشکار، مگر ما خوارج گشتهایم که در مقابل اظهارنظر امام خود اظهارنظر کنیم؟!
- میپرسید حکومت اسلامی تا کجا باید با مخالفینش برخورد کند و پاسخ ما اینکه اگر اسلام دین همیشگی و همه احکامش در هر زمانی شناخته شده و حفظ دین به امت سپرده شده است و قرآن جنگ و جهاد را با کافران و دفاع از حریم اسلام را بر مسلمانان، واجب داشته است و شما شیعه امامیه و پیرو همهجانبه ائمه عدلی هستید که همگان در راه حفظ اسلام و احقاق حقوق اسلامی خود شهید گشتهاند، باید بدانید اجرا و برخوردمان با دشمنان باید همهجانبه باشد و دفاع مان از دین، جانانه و تاحدی که دشمن از حمله بر دین پشیمان گردد. و با این شرح محرز میشود که ما تا کجا باید با مخالفین حکومت اسلامی برخورد کنیم.
- مینویسید آیا آیات و روایاتی وجود دارد که تا ظهور حضرت، حکومت اسلامی همچنان برجا بماند و پاسخ من اینکه ما هنوز در خارج، به تمام و عیار حکومت اسلامی نداشتهایم که همهجانبه و پایدار باشد که اینک از فنای آن سخن به میان آید. لیکن در آیات و روایات ما بسیار متذکر گردیدند که مسلمانان باید ناشر حکومت اسلامی و مبلغ دین خود باشند و صحنه را برای ظهور حضرتش آماده سازند. اما اگر سخنتان پیرامون قرآن و احکام اسلام است و از برجا ماندن ارزشهای اسلام سخن میگویید، آگاه باشید که قرآن میفرماید: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» و طراوت سنتهای اسلامی هم به اندازهای است که هرچه بشر بیدارتر و آگاهتر و عالمتر گردد، جلوه سنتهای اسلامی و اسلام محمدی بیشتر شود. لیکن خداوند قول نداده است که حکومت اسلامی را به مردمی یا کشوری رایگان ببخشد. از این رو میشود ناگهان مردم کشوری چون ما در اثر رهبری خوب و با آگاهی بیشتر، مردم به حکومت اسلامی دست یابند. و نیز ممکن است بهخاطر غفلتهایی در آینده، حکومت اسلامی از ایران پر بگشاید و در مثل، به یاری آگاهیهای دینی آمریکاییان به آنجا هجرت کند، این بستگی به انتخاب و پایداری و وفاداری انسانها به آیین اسلام دارد و همت و سرمایهگذاری و فداکاری مؤمنان، زیرا در نظام آفرینش، همه مخلوقات خدا، دارای ارزشی یکسانند و دسترسی مردم به آیین پروردگاری حضرت باریتعالی، به گزینش و سرمایهگذاری آدمیان است. میپرسید حکومت اسلامی تا کجا باید با مخالفیش برخورد کند و پاسختان اینکه قرآن میفرماید: «و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه» و آنچنان باشد که پیامبر خدا و ائمه عدل و خمینی عزیز برخورد فرمودند.
میپرسید در غیاب معصوم، حاکم میتواند به سرکوب آنانی که با نظام اسلام درافتادهاند، بپردازد؟ پاسخ اسلام محمدی اینکه: آری و وجوب سرکوبی آنان مناسب با شرایط و امکانات روز حتمی است، البته به شرطی که جمهور مردم به حکومت اسلامی رأی داده باشند و ما شاهد بودیم که نودوهشت درصد ایرانیان به قبول حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام رأی دادند.
لیکن بر پایه اسلام آمریکایی، وظیفه همان است که ملک عبدا… حجاز و حسنی مبارک مصر میفرمایند: محبت و ارادت به دشمنان اسلام و مخالفت با مؤمنان، که قرآن در تعریف مؤمنان میفرماید: «هم اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» و چنانچه نوشتم نه تا به امروز حکومت صددرصد اسلامی وجود داشته و نه هم تا ظهور امام زمان میسر است، اما همیشه در حد امکان و زمینهسازی چنین حکومتی، بر مؤمنان فرض است.
شما را به خدا میسپارم و از خدا میخواهم تا بصیرتی به شما ببخشاید که نه یک نکته از ارزشهای اسلامی بکاهید و نه هم یک نقطه بر پایه عقل خود خواسته نفس، بر آنها بیفزایید. التماس دعا دارم و مصونیت شما را از وسوسههای چپ و راست و لائیکها، از خدا میخواهم.
ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم